امام رضا علیه السلام
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


بهمن 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        








جستجو





  فیلم   ...

موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت



[یکشنبه 1396-11-29] [ 03:09:00 ب.ظ ]





  متن وعکس   ...

❃↫ ? « بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن » ? #خاطرات_شهید_مرتضی_جاویدی
✫⇠قسمت :3⃣

#نیمه_پنهان_ماه

✍ به روایت همسر شهید
نفس های آخر رژیم شاه بود که یک بار دیگر مرتضی را توانستم ببینم. او دیگر تنها نبود. عده زیادی با او هم فکر و همراه شده بودند در پوست خود نمی گنجید و مرتب در حال فعالیت با تعدادی از جوانان می پرداخت، تا اینکه بر اثر حماسه های این جوانان حکومت ظالم شاه جای خودش را به اسلام ناب محمدی(ص) سپرد …
در مورد آن روزهای پر التهاب قبل از انقلاب مادر مرتضی نقل می کرد:
یک روز عصر آمد خانه، ‌از زیر لباسش چند عکس امام بیرون کشید و زیر شن و ماسه هایی که گوشه حیاط ریخته شده بود ‌چال کرد. تا قبل از خواب مدام از امام و انقلاب می گفت. شب از نیمه گذشته بود که صدای در بلند شد، ‌مأمور ها بودند. با زور هم که شده به داخل خانه ریختند. از اتفاق اولین جایی را هم که گشتند زیر همان رمل ها بود. این طولانی ترین و دقیق ترین بازرسی ای بود که تا به حال از خانه ما انجام داده بودند، اما هر چه گشتند کمتر پیدا کردند. دست آخر،‌ دست از پا دراز تر برگشتند.
یک ساعت قبل از ورود آن ها سیدی نورانی را در خواب دیده بودم که می گفت: « عکس های من را از زیر این رمل ها بیرون بیاورید.» مرتضی را بیدار کردم و جریان را به او گفتم، ‌مرتضی هم عکس ها را زیر خاک باغچه پنهان کرده بود.
خدا خیلی رحم کرد، چون آن روز ها رژیم منحوس پهلوی آخرین دست و پایش را می زد و اگر این بار مرتضی را می گرفتند، معلوم نبود چه بر سرش می آوردند.
انقلاب که پیروز شد، خیلی از جیره خواران شاهنشاهی در حال فرار بودند،‌ رئیس پاسگاه جلیان نیز همراه خانواده قصد فرار داشت. جوان های روستا، که سال ها سایه شلاق های این مرد را بر تن خود حس کرده بودند، ماشینش را احاطه کرده و با چوب و چماق به ماشینش می زدند. مرتضی تا جریان را شنید، سریع خود را به آنجا رساند. جمعیت را متفرق و به آرامش دعوت کرد. بعد خودش آنها را تا فسا همراهی کرد تا به زن و بچه این فرد بی احترامی نشود.
این کار مرتضی تا مدتها زبان زد مردم روستا شده بود، چون بیشترین کسی که از دست این مرد شلاق خورده بود، همین آقا مرتضی بود.
پس از پیروزی انقلاب، خیلی طول نکشید که مرتضی لباس مقدس پاسداری پوشید و به خیل کبوتران سبز پوش سپاه پیوست. پس از مدتی که درگیری با ضد انقلاب در کردستان شروع شد او به همراه تعداد زیادی از پرسنل زحمتکش سپاه راهی کردستان شد. این ماموریت حدود 9 طول کشید. یادم می آید در آن دوران که هنوز جنگ و جبهه ای نبود وقتی مردم روستا شاهد بازگشت سرافرازانه این عزیز بودند گروه گروه به منزل پدر ایشان می رفتند تا از مرتضی درباره ی آن مناطق مطالبی دستگیرشان شود…
? منبع:پیشانی و بوسه(جلد 6، شمع صراط)

#ادامه_دارد…✒️
? جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات ?

#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_و_عجل_فرجهم

لینک قسمت ا‌ول ? https://kowsarnet.whc.ir/thewire/view/14149465

لینک قسمت دوم ? https://kowsarnet.whc.ir/thewire/view/14211364

موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت



[شنبه 1396-11-28] [ 10:50:00 ب.ظ ]





  متن عکس   ...

? #سلام_امام_زمانم
مهدی اگر از دلشدگانت بودیم
چون دیده ی نرگس نگرا نت بودیم
با این همه روسیاهی و بارگناه
ای کاش که از منتظرا نت بودیم

موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت



[جمعه 1396-11-27] [ 11:57:00 ب.ظ ]





  متن وعکس   ...

#امام_خامنہ‌ای :
انگیزہ هــاے بسیار شدیدے وجود دارد
براے فراموشے شهــدا . . .
نگذارید یاد شهـدا فراموش شود…

#من_و_جدایی_از_شهــدا_خدا_نڪند

موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت



 [ 11:56:00 ب.ظ ]





  متن وعکس(قسمت دوم)   ...

❃↫ ? « بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن » ? ↬❃✫⇠

#خاطرات_شهید_مرتضی_جاویدی

✫⇠قسمت :2⃣

#نیمه_پنهان_ماه

✍ به روایت همسر شهید
? مرتضی در عین کودکی خیلی بزرگ بود تا جایی که هیچ وقت فخر فروشی نمی کرد از اینکه امام بر پیشانیش بوسه زده.
حال که او به آرزویش رسید ما مانده ایم با این کوله بار سنگین و راه دراز.
حقیقتا هر چه بر اندیشه و ذخائر ذهنم فشار می آورم چیزی که بیان عظمت این عزیز حماسه ساز باشد نمی توانم بر روی کاغذ بیاورم.
این چند سطر را تقدیم می کنم به تمامی شهداء و خانواده های معظم شهداء و دلاور مردان بسیجی و آحاد مردم ایران علی الخصوص مردم شریف شهرستان فسا که باعث افتخار و عزت و سربلندی اسلام عزیز گردیده اند.
البته حرکتهای مرتضی تنها به آنجا ختم نشد. او مرتب به فعالیتهای ضد رژیم ادامه می داد و دائم تحت تعقیب نیروهای دولتی بود. زمانی که راهپیمائی های علنی مردم علیه رژیم پهلوی آغاز شد مرتضی علاوه بر حرکت هایش در روستا سریع خوش را به شهرستان می رساند تا به خیل عظیم مردم بپیوندد.

یاد ندارم روزی که ماموران پاسگاه به دنبال مرتضی نباشند و او که در همان دوران هم از چابکی و زیرکی منحصر به فردی برخوردار بود نمی گذاشت که دست مامورین به او برسد. انها هم پدرش را می گرفتند تا او خودش را معرفی می کند. ماموران دولتی ناجوانمردانه او را زیر کتک می گرفتند تا آنجا که قسمتهای مختلف بدنش یا کبود می شد و یا خون می آمد.

بیاد دارم که یک بار دستگیر شدن مرتضی بیش از همیشه به زبان مردم روستا افتاد و آن زمان بود که رئیس پاسگاه پس از اینکه مفصل او را زده بود رو به مرتضی کرده و می گوید آخر تو چه موقع می خواهی دست از کارهایت برداری. من دیگر تو را آزاد نمی کنم مگر به یک شرط, آن هم جلو همه بگویی: خدا، شاه، میهن.
مرتضی که بدن خسته و کوفته شده اش تاب و توان درست و حسابی نداشته رو به رئیس پاسگاه می کند و حرف او را تکرار می کند “خدا، میهن ولی روی شاه خط سرخ بکشید”
در یک آن پس از اتمام صحبت های مرتضی مامورانی که در آنجا حضور داشتند به سر و روی مرتضی حمله می کنند و مجددا او را می زنند.
علی رغم که ماموران سعی نمودند که این حادثه در روستا رسوخ نکند ولی اینجور نشد و به سرعت تمام مردم روستا از این ماجرا مطلع شدند. پدر مرتضی که از این قضیه به خشم آمده بود جهت اعتراض به پاسگاه مراجعه کرد و با ماموران پاسگاه درگیری لفظی پیدا نموده و متعاقب آن مرتضی آزاد شد.

پس از این ماجرا زمانی که متوجه شد در این محیط کوچک جای برای فعالیتهای انقلابی نیست. برای اینکه باعث اذیت و آزار خانواده و دوستان نشود. کوله بار هجرت را به دوش گرفت و راهی شیراز شد. البته رفتنش بیشتر به بهانه کار کردن بود ولی در حقیقت شرکت گسترده و فعال تر در حرکات ضد رژیم او را تشویق به این عمل نمود.
تامدتی هیچ کس خبر نداشت که ایشان کجا و چکار می کنند و پس از مدتی مطلع شدیم که دفترچه سربازی گرفته و قصد رفتن به خدمت دارد که مصادف گردید با دستور امام که فرمودند سربازها از پادگانها فرار کنند و مرتضی بنا به همین دستور از رفتن به خدمت سربازی صرف نظر کرد…

? منبع:پیشانی و بوسه(جلد 6، شمع صراط)

#ادامه_دارد…✒️

? جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات ?

#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

لینک قسمت اول ? ? ? ?

https://kowsarnet.whc.ir/thewire/view/14149465

موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت



 [ 04:59:00 ب.ظ ]





  متن وعکس(قسمت اول)   ...

❃↫ ? « بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن » ? ↬❃

#خاطرات_شهید_مرتضی_جاویدی

✫⇠قسمت :1⃣

#نیمه_پنهان_ماه

✍ به روایت همسر شهید

مرتضی در عین کودکی خیلی بزرگ بود تا جایی که هیچ وقت فخر فروشی نمی کرد از اینکه امام بر پیشانیش بوسه زده.
حال که او به آرزویش رسید ما مانده ایم با این کوله بار سنگین و راه دراز.
حقیقتا هر چه بر اندیشه و ذخائر ذهنم فشار می آورم چیزی که بیان عظمت این عزیز حماسه ساز باشد نمی توانم بر روی کاغذ بیاورم.
این چند سطر را تقدیم می کنم به تمامی شهداء و خانواده های معظم شهداء و دلاور مردان بسیجی و آحاد مردم ایران علی الخصوص مردم شریف شهرستان فسا که باعث افتخار و عزت و سربلندی اسلام عزیز گردیده اند.

معمولا در یک محیط کوچک آن هم روستای جلیان که ما در آن زندگی می کردیم همه مردم ه مدیگر را می شناسند و به اخلاق و رفتار یکدیگر آشنایی کامل دارند. علی الخصوص در زمان گذشته و قبل از انقلاب که شناخت ها بهتر از زمان حال بود.
شناخت من نسبت به مرتضی از زمان کودکی و آن هم در محیط با صفا و صمیمیت روستا بود. بخصوص که ایشان پسر خاله من هم بودند.
ایشان در خانواده ی دارای ایمان قوی و اخلاق مثال زدنی و از همه مهمتر خوش رویی و خنده رویی زیاد از حد ایشان بر سر زبان ها بود.
من خودم علاوه بر مسئله اقوامی که بیان کردم با بوجود آمدن چند حادثه بیشتر با او آشنا شدم و آن هم بر می گردد به فعالیت های قبل از انقلاب مرتضی.
یادم هست حدودا دو سال قبل از پیروزی انقلاب من کلاس پنجم ابتدایی بودم و بواسطه پیشینگی مذهبی که در خانواده ما بود علی رغم اینکه هیچ کس حق نداشت محجب بر سر کلاس بشیند من این کارا نمی کردم و با روسری بر سر کلاس نشسته بودیم. در همین حال مدیر مدرسه پس از اطلاع از این عمل ما به سر کلاس آمد و با چهره خشمگین خود رو به ما کرد و گفت:مگر شما از قوانین و مقررات مدرسه اطلاع ندارید، مگر سر صف نخواندیم که از این پس کسی حق ندارد با روسری به مدرسه بیاید.
ما که تقریبا از این برخورد خانم مدیر ترسیده بودیم . چند لحظه ای مدیر مکث کرد تا ما اقدام به بیرون آوردن روسری های خودمان بکنیم ولی تصورات ایشان غلط از آب بیرون آمد و با لحن تندبری رو به ما کرد و گفت:مگر با شما نبودم!
پس از اینکه مدیر مایوس شد ما را از سر کلاس بیرون کشید و مرتب تنبیهمان کرد. وقتی که آقا مرتضی از این قضیه با خبر شد ناراحت شد و به طریقی مدیر مدرسه را مورد اعتراض خود قرار داد که ما توانستیم با حجاب سر کلاس برویم.
مرتضی از همان زمان کودکی به حجاب اهمیت داد و برای آن حساسیتی خاص قائل بود…

? منبع:پیشانی و بوسه(جلد 6، شمع صراط)

#ادامه_دارد…✒️

? جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات ?

#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_و_عجل_فرجهم

موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت



 [ 04:58:00 ب.ظ ]





  متن   ...

چرا به نهج البلاغه اخ القرآن می گویند؟

بسیارى از شارحین نهج البلاغه جمله ى معروف “"کلامه دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق"” را در این مقام یاد مى کنند. برخى دیگر به این کتاب شریف لقب “"اخ القرآن"” داده اند و کلمه “"اخ"” که در اصل لغت به معنى برادر است، در مواردى به معانى مصاحب و همزاد و مانند، بکار مى رود و پیداست که اخوت نهج البلاغه با قرآن به ملاحظه ى همین معانى مجازى است یعنى کسانى که مى گویند نهج البلاغه “"اخ القرآن"” است، مقصودشان این است که نهج البلاغه راهى را پیموده است که قرآن آن را پیموده و بخوبى از قرآن متابعت کرده و قدم جاى قدم قرآن نهاده است.

و معلوم است که طبق عقاید دینى مسلمین- مخصوصا شیعه ى امامیه- بعد از کلمات پیغمبر اکرم “ص” سخنى شبیه تر به قرآن از کلام امیرالمومنین على- علیه السلام- یافت نمى شود، زیرا آن حضرت، اعلم و اخطب و ابلغ امت است و هادى و رهبر و خلیفه ى بحق است بر ایشان. اولین شاگرد مکتب قرآن او است و معلمى جز رسول خدا “ص” نداشته است و از زمانى که لقمه اى را مى جوید و در دهان على “ع” مى گذاشت تا زمانى که على “ع” جسد شریف پیغمبر را غسل داد و به خاک سپرد، از او جدا نشد. این ست که ما هم امروز پس از طى ده قرن به پیروى از علماى محقق سلف مى گوییم “"نهج البلاغه اخ القران"” است و با تصدیق میلیونها مسلمان مواجه مى شویم.

این موضوع نباید سهل و ساده تلقى شود که در بین هزارها کتاب دینى تنها یک کتاب چنین عنوان و شهرتى پیدا کند، زیرا چنانکه ذکر شد، در طى این هزار سال، نهج البلاغه و هزارها کتاب دینى دیگر مورد مطالعه و تحقیق و بررسى دانشمندان نقاد و نکته سنج قرار گرفته است و در تخطئه و تصویب و نقض و ابرام این کتاب ها سخنان فراوانى را گفته و کتاب هاى بسیارى را پرداخته اند.

قضاوت درباره ى هر امرى در ابتدا ممکن است توام با حب و بغض و پنهان ماندن عیوب و نقایص مخفى حتى بر نکته سنجان باریک بین بوده باشد و در نتیجه آن قضاوت خالى از تحقیق و غیر مطابق با واقع گردد. اما هر گاه درباره ى موضوعى ده قرن متوالى تحقیق و بررسى شد، قضاوتى که درباره ى آن موضوع پس از این مدت مى شود، به طور مسلم مطابق با واقع و حقیقت خواهد بود. درباره نهج البلاغه پس از هزار سال تحقیق و نقد و بررسى به اتکاى حدیث شریف “"على مع القران و القران مع على"” و ادله ى دیگر، مى گویند نهج البلاغه اخ القرآن و از معتبرترین کتب اسلامى است و در اطرافش آنقدر قلم فرسایى مى کنند که بعد از قرآن نظیرش در این زمینه در دنیا یافت نمى شود.

موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت



[چهارشنبه 1396-11-25] [ 10:48:00 ب.ظ ]





  متن   ...

❃↫ ? « بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن » ? ↬❃

#خاطرات_شهید_مرتضی_جاویدی

✫⇠قسمت :1⃣

#نیمه_پنهان_ماه

✍ به روایت همسر شهید

مرتضی در عین کودکی خیلی بزرگ بود تا جایی که هیچ وقت فخر فروشی نمی کرد از اینکه امام بر پیشانیش بوسه زده.
حال که او به آرزویش رسید ما مانده ایم با این کوله بار سنگین و راه دراز.
حقیقتا هر چه بر اندیشه و ذخائر ذهنم فشار می آورم چیزی که بیان عظمت این عزیز حماسه ساز باشد نمی توانم بر روی کاغذ بیاورم.
این چند سطر را تقدیم می کنم به تمامی شهداء و خانواده های معظم شهداء و دلاور مردان بسیجی و آحاد مردم ایران علی الخصوص مردم شریف شهرستان فسا که باعث افتخار و عزت و سربلندی اسلام عزیز گردیده اند.

معمولا در یک محیط کوچک آن هم روستای جلیان که ما در آن زندگی می کردیم همه مردم ه مدیگر را می شناسند و به اخلاق و رفتار یکدیگر آشنایی کامل دارند. علی الخصوص در زمان گذشته و قبل از انقلاب که شناخت ها بهتر از زمان حال بود.
شناخت من نسبت به مرتضی از زمان کودکی و آن هم در محیط با صفا و صمیمیت روستا بود. بخصوص که ایشان پسر خاله من هم بودند.
ایشان در خانواده ی دارای ایمان قوی و اخلاق مثال زدنی و از همه مهمتر خوش رویی و خنده رویی زیاد از حد ایشان بر سر زبان ها بود.
من خودم علاوه بر مسئله اقوامی که بیان کردم با بوجود آمدن چند حادثه بیشتر با او آشنا شدم و آن هم بر می گردد به فعالیت های قبل از انقلاب مرتضی.
یادم هست حدودا دو سال قبل از پیروزی انقلاب من کلاس پنجم ابتدایی بودم و بواسطه پیشینگی مذهبی که در خانواده ما بود علی رغم اینکه هیچ کس حق نداشت محجب بر سر کلاس بشیند من این کارا نمی کردم و با روسری بر سر کلاس نشسته بودیم. در همین حال مدیر مدرسه پس از اطلاع از این عمل ما به سر کلاس آمد و با چهره خشمگین خود رو به ما کرد و گفت:مگر شما از قوانین و مقررات مدرسه اطلاع ندارید، مگر سر صف نخواندیم که از این پس کسی حق ندارد با روسری به مدرسه بیاید.
ما که تقریبا از این برخورد خانم مدیر ترسیده بودیم . چند لحظه ای مدیر مکث کرد تا ما اقدام به بیرون آوردن روسری های خودمان بکنیم ولی تصورات ایشان غلط از آب بیرون آمد و با لحن تندبری رو به ما کرد و گفت:مگر با شما نبودم!
پس از اینکه مدیر مایوس شد ما را از سر کلاس بیرون کشید و مرتب تنبیهمان کرد. وقتی که آقا مرتضی از این قضیه با خبر شد ناراحت شد و به طریقی مدیر مدرسه را مورد اعتراض خود قرار داد که ما توانستیم با حجاب سر کلاس برویم.
مرتضی از همان زمان کودکی به حجاب اهمیت داد و برای آن حساسیتی خاص قائل بود…

? منبع:پیشانی و بوسه(جلد 6، شمع صراط)

#ادامه_دارد…✒️

? جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات ?

#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_و_عجل_فرجهم

موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت



[سه شنبه 1396-11-24] [ 02:19:00 ب.ظ ]





  متن   ...

​?? دلم خیلی پُره … ??
امروز اگر کسی به آخوند و اسلام و حکومت ایران اعتراض کند شجاع نیست… 

حتی عاقل و با شعور و فهمیده و مبارز هم نیست!

امروز اگر کسی یهودیان مخفی و مسلمان نما را شناسایی کند و اثبات کند کشته خواهد شد.

امروز اگر کسی جاسوسان را شناسایی کند جانش در خطر قرار میگیرد. … نه کسی که به آخوندها و اسلام و قرآن و بدیهیات دین حمله کند.
یکی از رفقا میگفت: تهران که بودم شروع کردم به تحقیق در مورد یهود … شب آمدند… قفل در خانه را باز کردند … تا بالای سرم آمدند و رفتند. 

این کار در عرف سازمانهای جاسوسی یعنی تهدید به قتل. 

یعنی هر جا بری توی مشت مایی. 
چرا نکشتند؟ 

چون نمیدانستند که من چقدر میدانم.

و نمیدانستند که عواقب کشتن من چقدر برای یهود میتواند خطر داشته باشد. 
اگر کسی شجاعت دارد راجع به یهود و نوکران یهود تحقیق کند نه اینکه به آخوندها فحش بدهد.
الان فحش دادن به آخوندها …. که …. مطلوب انگلیس و آمریکا و یهود است … چون الان وقتش است که این حکومت را چپه کند و حکومتی جدید سر کار بیاورد! تا یک عده دزد جدید تربیت کند و باز با تصویب قوانین جدید کشور را پانصد سال عقب بیندازند. 

دقت داشته باشید که به ازای هر سال عقب ماندن ما از علم آنها چقدر در علم جلو میزنند. 
چون به قول روایت: علم ابزار قدرت است و هر کشوری که در علم برتر باشد سرتر خواهد بود.

و هر کشوری هم که در علم عقب بماند بر او مسلط خواهند شد. 

پس باید ایران را از علم عقب بیندازند.

پس 

با هشت سال جنگی که بر ما تحمیل کردند آنها اقلا هشتاد سال در علم از ما جلو زدند. 

هشت سال و قت شهید کاظمی ها و شهید شهریاری ها و حسن طهرانی و امثالهم در جنگ گذشت و تلف شد … 

خدا میداند که اگر آنها را درگیر جنگ نکرده بودند الان کجا بودیم. 

چون هدف اصلی عقب نگه داشتن ایران از قافله علم است. و نه چیز دیگر. 

ما چرا میگوییم یهود؟ 

چون اساسا پول احزاب در غرب توسط یهود تامین میشود. و گرداندن احزاب در غرب به دست یهود است.
چرا ؟ 

چون اساس و بدنه همه حکومتها در دستان یهودیان و ماسونها است. 

و اگر آنها نیستند دست یک عده احمق است که دارند بی جیره و مواجب برای آنها کار میکنند.
مثال ساده آن هم همین بروکراسی اداری در ایران است که یادگار دوران کثیف قاجاریه انگلیسی است. 
راستی!

چرا کسی بر علیه بوروکراسی اداری - نابود کننده و ویرانگر - تظاهرات نمیکند؟ 
یک مثال ساده:

در غرب فهرست خاندانهایی که از یهودیت به مسیحیت گرویدند وجود دارد.

چرا در ایران این فهرست علنی نیست؟ 

اگر راست میگویند و صادق هستند و یهودی مخفی نیستند همین لیست خاندانهایی که یهودی بودند و در زمان صفویه و قاجار اعلان اسلام تاکتیکی کردند را منتشر کنند. 

ما فقط همین را از یهودیان خوب و پاک و شریف ایران میخواهیم. 

تا با این کارشان به ما ثابت کنند که چقدر خوبند و ما هم از این به بعد بیشتر قدر آنها را بدانیم. 
در کشور جنگ زده ای مثل عراق کتابهایی منشر میشود با عنوان “یهود العراق” …. 

چرا در ایران چنین کتابهایی اصلا اجازه چاپ و انتشار پیدا نمیکند؟ 

فقط یک مقدار کتاب مزخرف و بی سر وته چاپ میکنند که اول و آخرش اثبات این است که یهودی با صهیونیست فرق دارد و یهودیها خیلی هم خوبند!

چرا تا حوالی سالهای هفتاد/هفتاد و پنج، در کتابهای درسی تاریخ نوشته بودند ویلیام ناکس دارسی یک “یهودی” انگلیسی بود که نفت را غارت میکرد …. ولی الان کلمه یهودی را حذف کرده اند؟  … خب … این یعنی چه؟ … غیر از آن است که حتی ………………… هم در دست یهودی ها است؟
حالا بماند که صدا و سیما …. فقط منتظر است تا جایی حرفی در مورد یهود زده شود تا بلافاصله صدا و سیما خودش را بیندازد وسط و اثبات کند که یهودی با صهیونیست فرق دارد. 
ولاحول و لاقوة الابالله !
دلنوشته های یک طلبه

موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت



[پنجشنبه 1396-11-19] [ 08:10:00 ق.ظ ]





  عکس   ...
موضوعات: اهل بیت  لینک ثابت



 [ 01:36:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما